مــــقام ولایــــــت و مــــــــــردم

"تجربیات ده سال"

سخی "بهرامیان"

دانشکده سیاست - روابط بین الدول - دانشگاه انقره - ترکیه

17.09.2011

   بعد از سال 2001 میلادی،افغانستان وارد عصر نوینی شده بود که به گفته کارشناسان مسایل جامعه شناسی ، "طلایی ترین فرصت"تاریخ معاصر خود را بدست آورد . هرچندی که نمیتوان آن فرصت های طلایی را با فرصتهایی که این سرزمین در گذشته های دور داشته مقایسه کرد ، اما باز هم این ده سال گذشته توانست مقدمه را برای نوسازی کشوری با سی  سال جنگ تشکیل دهد .

این ده سال برای مردم افغانستان تجربیات زیادی را در بخشهای : آذادی بیان ،دموکراسی،همزیستی،ارزشهای ملی،آموزش و پرورش و حکومت داری فراهم نمود ، که این خود یکی از "بزرگترین"دستاوردهای مردم و حکومت افغانستان در ده سال گذشته بود .

بدون شک تمامی این پیشرفت ها و کسب تجربیات بدون هماهنگی و کمک مستقیم مردم امکان پذیر نبوده است . جرگه های قومی ، شوراهای ولایتی ، مقام ولایت و دیگر سازمانهای حکومتی و غیر حکومتی در سرعت یافتن این روند بصورت عموم موثر بوده اند .

ثمره همین موثریت و فداکاری ها بود که افغانستان در ده سال گذشته چندین انتخابات ریاست جمهوری ، پارلمانی و شوراهای ولایتی را تجربه کرد . هر چندی که آن پروسه نیز عاری از اشتباهات نبود اما روند رسیدن به دموکراسی و حکومت داری در معاصرترین کشورهای جهان نیز در اوایل با این مشکلات مواجه بوده است .بنآ نباید در آن موضوع  بسیار زیاد بد بینانه قضاوت کرد .

یکی دیگر از منابع حکومت داری سالم و عامل پیشرفت افغانستان بعد از سال 2001 میلادی "مقام ولایات "افغانستان میباشد .در این نوشته به بر رسی این عامل پرداخته شده است .  

کشوری که به 34 واحد اداری (ولایت) تقسیم بندی گردیده با داشتن نفوس غیر متجانس و راه های صعب العبور نمیتوانست بدون رهبری منظم ، نو آوری و ابتکارات همه جانبه آن واحد ها ،  کار های زیر بنایی را انجام دهد .

در ده سال گذشته آن واحدها حکومت مرکزی را از واردات و صادرات گرفته تا زراعت و مالداری ، از آموزش و پرورش گرفته تا صحت عامه ،از مسله تامین امنیت گرفته تا قضاییه و حکومت داری نوین کمک نمود.   با وجودیکه همکاری تمام  واحدهای سی و چهار گانه برای حکومت مرکزی یکسان نبود اما با آن هم ،  دولت توانست با همکاری ولایت های مرکزی و کلیدی مانند  بلخ ،هرات ، کابل ، قندهار و جلال آباد پروژه های عام المنفعه خود را در کل افغانستان  تقریبآ عملی نماید .

حکومت جمهوری اسلامی افغانستان ، در ده سال گذشته ، توانست با همکاری  درست با همین ولایات، پروژه های ملی خود را به خوبی عملی نماید ، امنیت مرز های افغانستان را تامین نماید ، عواید گمرکات افغانستان را که یکی از منابع مهم عایداتی کشور محسوب میشود به شکل درست آن اداره نموده  مردم ولایات را در سهم گیری جریان های مهم و حیاتی کشور تشویق نماید و حتی با حکومت داری سالم در ولایات اعتبار بین المللی خود را نیز بالا ببرد . به عنوان مثال ، با حکمت داری سالم و درست ارگان  محلی مانند  ولایت بلخ در شهرک بندری حیرتان ، دولت توانست توجه دها سرمایه گذار خارجی ، بالخصوص سرمایه گزاران آسیای میانه را به تجارت در این کشور جلب و تجار ملی را نیز در تمام بخشهای تجارتی کمک های جدی نماید  .گذشته از آن، این ولایت که یکی ازمهمترین واحد اداری شمال افغانستان بشمار میرود در ده سال گذشته توانسته در دیگر عرصه های امنیتی ، آموزشی ،حکومت داری ، عدلی و قضایی و فرهنگی پیشگام دیگر ولایات باشد  .این پیشرفت ها تاثیرات مسقیم خود را بالای مردم نیز داشته اند .  به عنوان مثال ، باز سازی و نوسازی سرکها ، شفاخانه ها،مکاتب و مدارس که تعداد شان به دها میرسد در بلند  رفتن سطح تعلیمی ، اجتماعی و اقتصادی این ولایت موثر بوده است .  به این اساس گفته میتوانیم که ولایت بلخ در ده سال گذشته یکی از بهترین نمونه های حکومت داری محلی و سالم در سطح افغانستان بوده است .  

ولایات همچون هرات ، جلال آباد و کابل نیز نمونه های خوبی از پیشرفت و همکاری مردم با دولت اند . بگونه مثال ولایت باستانی هرات که دارای مرز های مشترک با کشورهای ایران و ترکمنستان میباشد نیز در رونق بخشیدن تجارت کشور حکومت مرکزی را از نزدیک کمک نموده است .

خلاصه اینکه ، کشوری  ویران ، در ده سال گذشته با ابتکارات جدی حکومت مرکزی و ارگانهای محلی (مقام ولایات) حرکتی را بسوی شگوفایی افغانستان  سوق داده است که میتواند تا اندازه ی روزنه امید برای مردم افغانستان باشد .اما  اگر حکومت مرکزی و ارگانهای محلی (ولایات) بخواهند که کارهای ماندگار داشته باشند باید آن حرکت در ده سال آینده "سریع تر " از ده سال گذشته باشد ، تا آنکه هم حکومت مرکزی و هم ولایات در کمترین وقت ممکن بتواند  بیشترین خدمات را به "مردم" انجام دهد .

این کار امکان پذیر نخواهد بود  بجز اینکه ، تمامی افراد این کشور با فداکاری ، تعهد و صداقت بخاطر نوسازی "افغانستان نو" تلاش های جدی نمایند . بدون تردید که باید رییس جمهور پیشگام این "حرکت ها " باشد ، اما هر فرد عادی این سرزمین نیز  به اندازه توان خویش مسول سرعت بخشیدن آن حرکت میباشد .